«به سرزمين هموار رفت، به بلندى رفت» مىباشد، و به تدريج در معناى نرمى
و تواضع استعمال شده كه در آيه "و اخبتوا الى ربهم" به همين معنا آمده، و نيز
در جمله «و بَشِّر المُخبتين» به معناى تواضع آمده، مىفرمايد افراد متواضع را كه
استكبارى از عبادت خدا ندارند بشارت بده، و نيز در جمله «فَتُخبِت لهُ قُلوبهم»
يعنى دلهايشان براى او نرم و خاشع مىگردد.
كسانی كه از عبادت پروردگارشان تكبر و استنكاف نمیورزند و قلبهایشان خاشع است و هرگز ایمانشان متزلزل نمیشود و اعمال صالحه انجام میدهند، اینها مؤمنان خاص و اهل بصیرت بوده و از اهالی بهشت هستند.و بنابراین، منظور از «اخبات مؤمنین به سوى خدا»، اطمینان و آرامش یافتنشان به یاد او و تمایل دلهایشان به سوى اوست، به طورى كه ایمان درون دلشان متزلزل نگشته، به این سو و آن سو منحرف نشوند و دچار تردید نگردند، همانطور كه زمین محكم این چنین است، و اشیائى را كه بر گرده(دوش) خود دارد نمىلغزاند.كسانی كه از عبادت پروردگارشان تكبر و استنكاف نمیورزند و قلبهایشان خاشع است و هرگز ایمانشان متزلزل نمیشود و اعمال صالحه انجام میدهند، اینها مؤمنان خاص و اهل بصیرت بوده و از اهالی بهشت هستند و در مقابل عقاید حق و اعمال صالح و تواضعشان در برابر حضرت حق، در بهشت خداوند جاودانه خواهند بود. و خدای متعال در این آیات وضعیت این مؤمنان صاحب بصیرت الهی را با افراد كافری كه دیده بصیرت خود را از كف دادهاند مقایسه مینماید.(1)
خداوند در ادامه آیات گذشته كه حال گروهى از منكران وحى الهى را تشریح مىكرد، در این آیه، نقطه مقابل آنها، حال مؤمنان راستین را بیان مىكند.
در این آیه میفرماید: كسانى كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسلیم و به وعدههاى او مطمئن بودند اصحاب و یاران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. در این آیه به دو نكته باید توجه داشت:
1- بیان این سه وصف یعنى ایمان و عمل صالح و تسلیم و خضوع در برابر دعوت حق در حقیقت بیان سه واقعیت مرتبط با یكدیگر است، چرا كه عمل صالح میوه درخت ایمان است، ایمانى كه چنین ثمرى نداشته باشد، ایمان سست و بى ارزشى است كه نمىتوان آن را به حساب آورد، همچنین مساله تسلیم و خضوع و اطمینان به وعدههاى پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح مىباشد، چرا كه اعتقاد صحیح و عمل پاك سرچشمه پیدایش این صفات و ملكات عالى در درون جان انسان است .
در این آیه خداى تعالى ایمان و عمل صالح را مقید كرده به اخبات، و این دلالت دارد بر این كه منظور از این مؤمنین عموم دارندگان ایمان نیست، بلكه طایفه خاصى از مؤمنین است، و آن افراد خاصى از مؤمنین هستند كه اطمینان به خدا دارند و داراى بصیرتى از ناحیه پروردگار خویشاند.
2- "اخبتوا" از ماده اخبات از ریشه خبت (بر وزن ثبت) گرفته شده كه به معنى زمین صاف و وسیع است كه انسان به راحتى و با اطمینان مىتواند در آن گام بردارد، به همین جهت این ماده در معنى "اطمینان" به كار رفته است، و به معنى خضوع و تسلیم نیز آمده، چرا كه چنین زمینى هم براى گام برداشتن اطمینانبخش است، و هم در برابر رهروان خاضع و تسلیم .
بنابراین جمله "اخبتوا الى ربهم"، ممكن است به یكى از سه معنى زیر باشد كه در عین حال جمع هر سه نیز با هم منافاتى ندارد:
1- مؤمنان راستین در برابر خداوند خاضعند.
2- آنها در برابر فرمان پروردگارشان تسلیمند.
3- آنها به وعدههاى خداوند اطمینان دارند.
و در هر صورت اشاره به یكى از عالیترین صفات انسانى مؤمنان است كه اثرش در تمام زندگى آنان منعكس است .
در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است كه یكى از یارانش عرض كرد در میان ما مردى است كه نام او "كلیب" است، هیچ حدیثى از ناحیه شما صادر نمىشود مگر این كه او فوراً مىگوید من در برابر آن تسلیمم، و لذا ما اسم او را "كلیب تسلیم" گذاردهایم .
امام فرمود: رحمت خدا بر او باد، سپس اضافه كرد: آیا میدانى تسلیم چیست؟ ما ساكت شدیم، فرمود: به خدا سوگند این همان اخبات است كه در كلام خداوند عزوجل "الذین آمنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الى ربهم" آمده است . (2)
بیان این سه وصف یعنى ایمان و عمل صالح و تسلیم و خضوع در برابر دعوت حق در حقیقت بیان سه واقعیت مرتبط با یكدیگر است، چرا كه عمل صالح میوه درخت ایمان است، ایمانى كه چنین ثمرى نداشته باشد، ایمان سست و بى ارزشى است كه نمىتوان آن را به حساب آورد، همچنین مساله تسلیم و خضوع و اطمینان به وعدههاى پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح مىباشد، چرا كه اعتقاد صحیح و عمل پاك سرچشمه پیدایش این صفات و ملكات عالى در درون جان انسان است .
عدهای هم گفتهاند که وصف "واجتنبوا ربهم" به طایفه خاصى از مؤمنین اشاره دارد. در این آیه خداى تعالى ایمان و عمل صالح را مقید كرده به اخبات، و این دلالت دارد بر این كه منظور از این مؤمنین عموم دارندگان ایمان نیست، بلكه طایفه خاصى از مؤمنین است، و آن افراد خاصى از مؤمنین هستند كه اطمینان به خدا دارند و داراى بصیرتى از ناحیه پروردگار خویشاند، و این خصوصیت همان است كه ما در صدر آیات در تفسیر جمله "اَ فَمن كانَ عَلى بَینة مِن رَبهِ ... " آورده و گفتیم: این آیات دو طایفه خاص از مردم را مقایسه مىكند، یكى آنهایى كه اهل بصیرت الهىاند، و دیگری آنهایى كه چشم بصیرت خود را از دست دادهاند.(3)
در تفسیر نور دو معنا برای لفظ "اخبتوا" ذکر شده است که: واژه «اَخبتوا» از «خَبْت» گرفته شده، كه هم به معناى تسلیم و خضوع آمده و هم به معناى آرامش و اطمینان به كار رفته است.
در كنار هشدار و تهدید، تشویق آمده است. به دنبال آیات قبل كه سرنوشت اهل افترا را بیان مىكرد، این آیه، سیماى اهل حقّ را بیان مىكند.
در این آیه دو مورد باید مورد توجه قرار گیرد:
1- به ایمان و عمل صالح خود مغرور نشویم كه تسلیم مطلق بودن، شرط عبودیّت است. «امنوا و عملوا الصالحات و اخبتوا الى ربّهم.»
2- حالات قلبى و معنوى، در پاداش انسان مؤثّر است. «اخبتوا الى ربهم»
(4)
امید که خدواند توفیق دهد که در شمار این افراد، محاسبه گردیم.
پینوشتها:
1- برگرفته از تفسیر اطیب البیان .
2- برگرفته از تفسیر نمونه جلد 9 صفحه 65
3- برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان جلد 10 صفحه 287
4- برگرفته از تفسیر نور .
محمدرضادلاویز
zrih.loxblog.com
*((لطفا نظر بدهید ممنون))*
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
بهشت،
،
:: برچسبها:
بهشت,
بهشتیان,
بوی بهشت,
اهل بهشت,
بهشتی,
بهترین,
خوبی,
سخاوت مندی,
,